گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد هفتم
5 / 6 انسان



امام مهدی علیه السلام در زیارت معروف به «زیارت ناحیه» :شما خزانه داران و گواهان او ، و عالمان و امانتداران او هستید .

ر . ک : دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام : ج 10 ص 73 (بخش دهم / فصل سوم : ویژگی های عملی / پیشوای دعا کنندگان / دعا برای یاریجویی در کار فرمان روایی) .

5 / 6انسانقرآن«ما امانت [ الهی و بار تکلیف ] را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کردیم . پس، از برداشتن آن ، سر باز زدند و از آن هراسناک شدند ؛ و[ لی ] انسان آن را برداشت؛ و به راستی ، او ستمگری نادان بود» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خودمان و کسانمان و دوستانمان (/ غلامانمان) و فرزندانمان ، از بخشش های گوارای خداوند عز و جل و عاریت های به امانت سپرده او هستیم ، که تا مدّتی معیّن از آنها بهره مند می شویم و پس از زمانی محدود ، از ما گرفته می شوند . سپس [خداوند] ما را موظّف نمود که هرگاه [اینها را] عطایمان کرد ، سپاس گزاری کنیم ، و هرگاه آنها را از ما باز ستانْد ، شکیبا باشیم .

.


ص: 452

عنه صلی الله علیه و آله :أیُّهَا النّاسُ ! إنَّ النِّساءَ عِندَکُم عَوانٍ (1) ... أخَذتُموهُنَّ بِأَمانَهِ اللّهِ ، وَاستَحلَلتُم فُروجَهُنَّ بِکَلِماتِ اللّهِ ، فَلَکُم عَلَیهِنَّ حَقٌّ ولَهُنَّ عَلَیکُم حَقٌّ . ومِن حَقِّکُم عَلَیهِنَّ أن لا یُوَطِئنَ فُرُشَکُم ، ولا یَعصِینَکُم فی مَعروفٍ ، فَإِذا فَعَلنَ ذلِکَ ، فَلَهُنَّ رِزقُهُنَّ وکِسوَتُهُنَّ بِالمَعروفِ ، ولا تَضرِبوهُنَّ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :الفَرجُ أمانَهٌ ، وَالسَّمعُ أمانَهٌ ، وَالبَصَرُ أمانَهٌ ، وَاللِّسانُ أمانَهٌ ، وَالقَلبُ أمانَهٌ ، ولا إیمانَ لِمَن لا أمانَهَ لَهُ . (3)

الإمام علیّ علیه السلام :اللّهُمَّ اجعَل نَفسی أوَّلَ کَریمَهٍ تَنتَزِعُها مِن کَرائِمی ، وأوَّلَ وَدیعَهٍ تَرتَجِعُها مِن وَدائِعِ نِعَمِکَ عِندی . (4)

عنه علیه السلام :اللّهَ اللّهَ أیُّهَا النّاسُ فیمَا استَحفَظَکُم مِن کِتابِهِ ، وَاستَودَعَکُم مِن حُقوقِهِ ، فَإِنَّ اللّهَ سُبحانَهُ لَم یَخلُقکُم عَبَثا ، ولَم یَترُککُم سُدیً . (5)

عنه علیه السلام :رَحِمَ اللّهُ امرَأً راقَبَ رَبَّهُ ، وتَنَکَّبَ (6) ذَنبَهُ ، وکابَرَهَواهُ ، وکَذَّبَ مُناهُ ، امرَأً زَمَّ (7) نَفسَهُ مِنَ التَّقوی بِزِمامٍ، وألجَمَها مِن خَشیَهِ رَبِّها بِلِجامٍ، فَقادَها إلَی الطّاعَهِ بِزِمامِها ، وقَدَعَها (8) عَنِ المَعصِیَهِ بِلِجامِها ، رافِعا إلَی المَعادِ طَرفَهُ ، مُتَوَقِّعا فی کُلِّ أوانٍ حَتفَهُ ، دائِمَ الفِکرِ ، طَویلَ السَّهَرِ ، عَزوفا عَنِ الدُّنیا سَأَما ، کَدوحا لِاخِرَتِهِ مُتَحافِظا (9) ، امرَأً جَعَلَ الصَّبرَ مَطِیَّهَ نَجاتِهِ ، وَالتَّقوی عُدَّهَ وَفاتِهِ ، ودَواءَ أجوائِهِ ، فَاعتَبَرَ وقاسَ ، وتَرَکَ الدُّنیا وَالنّاسَ ، یَتَعَلَّمُ لِلتَّفَقُّهِ وَالسَّدادِ ، وقَد وَقَرَ (10) قَلبَهُ ذِکرُ المَعادِ ، وطَوی مِهادَهُ ، وهَجَرَ وِسادَهُ ، مُنتَصِبا علی أطرافِهِ ، داخِلاً فی أعطافِهِ ، خاشِعا للّهِِ عَزَّ وجَلَّ ، یُراوِحُ بَینَ الوَجهِ وَالکَفَّینِ . خَشوعٌ فِی السِّرِّ لِرَبِّهِ ، لَدَمعُهُ صَبیبٌ (11) ، ولَقَلبُهُ وَجیبٌ (12) ، شَدیدَهٌ أسبالُهُ (13) ، تَرتَعِدُ مِن خَوفِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ أوصالُهُ ، قَد عَظُمَت فیما عِندَ اللّهِ رَغبَتُهُ ، وَاشتَدَّت مِنهُ رَهبَتُهُ ، راضِیا بِالکَفافِ مِن أمرِهِ ، یُظهِرُ دونَ ما یَکتُمُ ، ویَکتَفی بِأَقَلَّ مِمّا یَعلَمُ . اُولئِکَ وَدائِعُ اللّهِ فی بِلادِهِ ، المَدفوعُ بِهِم عَن عِبادِهِ ، لَو أقسَمَ أحَدُهُم عَلَی اللّهِ جَلَّ ذِکرُهُ لَأَبَرَّهُ ، أو دَعا عَلی أحَدٍ نَصَرَهُ اللّهُ ، یَسمَعُ إذا ناجاهُ ، ویَستَجیبُ لَهُ إذا دَعاهُ. (14)

.

1- .العانی : الأسیر وکلُّ من ذلّ واستکان وخضع فقد عنا ، والمرأه عانیه وجمعها عوان . وفی الحدیث : اتّقوا اللّه فی النساء فإنّهن عوان عندکم ، أی اُسراءأو کالاُسراء (النهایه : ج 3 ص 314 «عنا») .
2- .الخصال : ص 487 ح 63 ، بحار الأنوار : ج 21 ص 381 ح 8 ؛ المنتخب من مسند عبد بن حمید : ص 271 ح 858 ، تفسیر الطبری : ج 3 الجزء 4 ص 311 کلاهما عن ابن عمر ولیس فیهما «ولا تضربوهنّ» ، کنز العمّال : ج 16 ص 378 ح 44986 .
3- .جامع الأحادیث للقمیّ : ص 105 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 215 ، الدّعوات : ص 133 ح 330 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 230 ح 4 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 86 .
6- .تنکّبهُ : أی تجنّبهُ (الصحاح : ج 1 ص 228 «نکب») .
7- .الزّمام : الخیطُ الذی یشدّ فی البره أو فی الخشاش ثمّ یشدّ فی طرفه المقود ، وقد یسمّی المقود زماما (الصحاح : ج 5 ص 1944 «زمم») .
8- .قدعنی : أی کفّنی ، وأصلُ القدع : الکفّ والمنع (النهایه : ج 4 ص 24 «قدع») .
9- .المحافظه : المراقبه ، والتحفّظ : التیقُّظ وقلّه الغفله (الصحاح : ج 3 ص 1172 «حفظ») .
10- .وقره : صدعه ، والوقر فی العظم : شیءٌ من الکسر (تاج العروس : ج 7 ص 598 «وقر») .
11- .الصبیبُ : الماء المصبوب (تاج العروس : ج 2 ص 138 «صبب») .
12- .وجب القلبُ وجیبا ، اضطرب (الصحاح : ج 1 ص 232 «وجب») .
13- .أسبلَ الدمعُ والمطرُ : إذا هطلا (النهایه : ج 2 ص 340 «سَبَلَ») .
14- .الکافی : ج 8 ص 172 ح 193 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام ، تحف العقول : ص 208 نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 349 ح 30 .

ص: 453

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای مردم! زنان ، اسیر شمایند . آنها امانت خدایند که گرفته اید ، و با کلمات (اجازه) خدا ، کامجویی از آنها را [بر خود] روا ساخته اید . پس شما را بر آنان حقوقی است و آنها را نیز بر شما حقوقی است . یکی از حقوق شما بر آنها ، این است که بیگانه را به خانه شما راه ندهند و در کار نیک ، از شما نافرمانی نکنند . پس هرگاه چنین کردند ، خوراک و پوشاک آنها را به طور شایسته ، تأمین کنید و آنها را نزنید .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شرمگاه ، امانت است ، گوش ، امانت است ، چشم ، امانت است ، زبان ، امانت است ، دل ، امانت است ؛ و کسی که امانتدار نیست ، ایمان ندارد .

امام علی علیه السلام :بار خدایا ! نخستین عضو از اعضای با ارزشم که از من می سِتانی ، و نخستین سپرده از نعمت هایی که نزد من سپرده ای ، باز می سِتانی ، جان باارزش من باشد .

امام علی علیه السلام :شما را به خدا ، شما را به خدا ای مردم در باره کتاب او که به شما سپرده [و نگهداری آن را از شما خواسته] ، و حقوق او که نزد شما به امانت نهاده است ؛ زیرا خداوند سبحان ، شما را بیهوده نیافریده و بی هدف ، رهایتان نکرده است .

امام علی علیه السلام :رحمت خدا بر آن که پروردگار خویش را در نظر داشت و از گناه ، دوری جُست و با هوس خود ، ستیزید و آرزویش را دروغ شمرد ؛ آن که بر نفس خویش ، مهار پروا زد ، و با لِگام ترس از خداوندگارش ، آن را لگام زد و مهارش را به سوی فرمانبَری کشانْد ، و با کشیدن لگامش ، آن را از چموشی و نافرمانی باز داشت . چشم خویش را به سوی معاد دوخته و هر دم ، مرگ خود را امید می دارد . پیوسته در اندیشه است . پاسی دراز از شب را بیدار است [و به عبادت می نشیند] . از دنیا بیزار است و کناره گیری کرده است . برای آخرتش می کوشد و مراقبت دارد . آن که شکیبایی را مَرکب نجات خود ساخته است و پرهیزگاری را ساز و برگ وفاتش ، و داروی دردها و سوز و گدازهای درونش . پند می گیرد و می سنجد . دنیا و مردم را وا می نَهَد . می آموزد برای دانایی و درستی . یاد معاد ، دلش را درهم شکسته [و قرار را از آن گرفته] است ، و بستر خویش را بر چیده و از بالش خود ، دوری گزیده است . بر روی پاهایش ایستاده ، و در ردای خویش ، فرو خزیده است . در برابر خداوند ، خاکساری می کند ، و گاه ، روی بر خاک می گذارد و گاه ، دو دست به دعا بر می دارد . در نهان (/ در دل) برای پروردگارش خاشع است . سرشک هایش ریزان و دلش لرزان است . باران اشک هایش فرو می بارَد . بندهای بدنش از ترس خداوند عز و جلمی لرزد . به آنچه [از ثواب و پاداش] نزد خداست ، بسی راغب است ، و از او سختْ هراسان است . در زندگی اش ، به کفافْ خرسند است . کمتر از آنچه پوشیده می دارد ، آشکار می سازد ، و [در افاده کردن ،] به کمتر از آنچه می داند ، بسنده می کند . اینان ، سپرده ها [و اندوخته ها]ی خدا در شهرهای او هستند که به واسطه آنان ، از بندگانش دفاع [و دفع بلا] می کند . اگر یکی از آنها خدای عز و جل را سوگند دهد ، خداوند ، دعایش را اجابت می کند ، یا اگر کسی را نفرین کند ، خداوند ، او را یاری می بخشد . هرگاه با او نجوا کند ، خداوند [نجوایش را] می شنود ، و هرگاه بخواندش ، پاسخش می دهد [و دعایش را مستجاب می کند] .

.


ص: 454

5 / 7العُلَماءُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :العُلَماءُ اُمَناءُ اللّهِ عَلی خَلقِهِ . (1)

.

1- .مسند الشهاب : ج 1 ص 100 ح 115 ، تاریخ دمشق : ج 14 ص 267 ح 3552 کلاهما عن أنس ، تفسیرالقرطبی : ج 4 ص 41 ، کنز العمّال : ج 10 ص 134ح 28675 .

ص: 455



5 / 7 عالمان دین

5 / 7عالمان دینپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :عالمان ، امینان خدا بر خلق اویند .

.


ص: 456

عنه صلی الله علیه و آله :العالِمُ أمینُ اللّهِ فِی الأَرضِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :العِلمُ وَدیعَهُ اللّهِ فی أرضِهِ ، وَالعُلَماءُ اُمَناؤُهُ عَلَیهِ ، فَمَن عَمِلَ بِعِلمِهِ أدّی أمانَتَهُ ، ومَن لَم یَعمَل کُتِبَ فی دیوانِ اللّهِ تَعالی : إنَّهُ مِنَ الخائِنینَ . (2)

الکافی :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : الفُقَهاءُ اُمَناءُ الرُّسُلِ ما لَم یَدخُلوا فِی الدُّنیا . قیلَ : یا رَسولَ اللّهِ ، وما دُخولُهُم فِی الدُّنیا؟ قالَ : اِتِّباعُ السُّلطانِ ، فَإِذا فَعَلوا ذلِکَ فَاحذَروهُم عَلی دینِکُم . (3)

جامع بیان العلم وفضله عن أنس :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : العُلَماءُ اُمَناءُ الرَّسولِ (4) عَلی عِبادِ اللّهِ ، ما لَم یُخالِطُوا السُّلطانَ یَعنی فِی الظُّلمِ فَإِذا فَعَلوا ذلِکَ ، فَقَد خانُوا الرُّسُلَ . (5)

الإمام الصادق علیه السلام :العُلَماءُ اُمَناءُ ، وَالأَتقِیاءُ حُصونٌ ، وَالأَوصِیاءُ سادَهٌ . (6)

مصباح الشریعه فیما نَسَبَهُ إلَی الإِمامِ الصّادِقِ علیه السلام :العارِفُ أمینُ وَدائِعِ اللّهِ تَعالی ، وکَنزُ أسرارِهِ ، ومَعدِنُ نُورِهِ . (7)

.

1- .کنز العمّال : ج 10 ص 134 ح 28671 نقلاً عن ابن عبد البرّ فی العلم عن معاذ .
2- .الدرّه الباهره : ص 17 ، نزهه الناظر : ص 46 ح 126 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 166 ح 3 .
3- .الکافی : ج 1 ص 46 ح 5 عن السکونی عن الإمام الصادق علیه السلام ، النوادر للراوندی : ص 156 ح 226 وفیه «أدیانکم» بدل «دینکم» ، منیه المرید : ص 138 کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 380 ح 41 ؛ کنز العمّال : ج 10 ص 183 ح 28953 نقلاً عن العسکری عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله نحوه وراجع : تهذیب الکمال : ج 5 ص 88 الرقم 950 وسیر أعلام النبلاء : ج 6 ص 262 الرقم 117 والعدد القویّه : ص 150 ح 73 .
4- .فی کنز العمّال : «الرسل» بدل «الرسول» .
5- .جامع بیان العلم وفضله : ج 1 ص 185 ، کنز العمّال : ج 10 ص 183 ح 28952 .
6- .الکافی : ج 1 ص 33 ح 5 عن إسماعیل بن جابر ، مشکاه الأنوار : ص 122 ح 287 وفیه «والعمّال» بدل «والأوصیاء» ، بحار الأنوار : ج 70 ص 287 ح 11 .
7- .مصباح الشریعه : ص 519 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 14 ح 35 .

ص: 457

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :عالم ، امین خدا در زمین است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علم ، سپرده خدا در زمین اوست ، و عالمان ، امانتداران او نسبت به آن هستند . پس هر کس به دانش خود عمل کند ، امانتش را گزارده است ، و هر کس عمل نکند ، در دیوان خدای متعال نوشته می شود : «او از خیانتکاران است» .

الکافی به نقل از امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «عالمان ، تا زمانی که وارد دنیا نشده اند ، امین پیامبران اند» . گفته شد : ای پیامبر خدا ! ورودشان به دنیا چگونه است؟ فرمود : «[با] پیروی از سلطان . پس هرگاه چنین کردند ، از آنان بر دینتان بترسید» .

جامع بیان العلم و فضله به نقل از اَ نَس :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «عالمان ، امینان پیامبر بر بندگان خدا هستند ، تا زمانی که با سلطان در نیامیزند (یعنی در ستم او) . پس هرگاه چنین کردند ، به پیامبران ، خیانت کرده اند» .

امام صادق علیه السلام :عالمان ، امین اند و پرهیزگاران ، دژ و جانشینان [پیامبران] ، مِهتر .

مصباح الشریعه در حدیثی که به امام صادق علیه السلام نسبت داده شده است :خداشناس ، امینِ سپرده های خدای متعال ، و گنجِ رازهای او ، و معدنِ نور اوست .

.


ص: 458

5 / 8الوُلاهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أیُّما راعٍ استُرعِیَ رَعِیَّهً فَلَم یَحفَظها بِالأَمانَهِ وَالنَّصیحَهِ ، ضاقَت عَلَیهِ رَحمَهُ اللّهِ الَّتی وَسِعَت کُلَّ شَیءٍ . (1)

صحیح مسلم عن أبی ذرّ :قُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ؛ ألا تَستَعمِلُنی ؟ قالَ : فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلی مَنکِبی ثُمَّ قالَ : یا أبا ذَرٍّ ، إنَّکَ ضَعیفٌ ، وإنَّها أمانَهٌ ، وإنَّها یَومَ القِیامَهِ خِزیٌ ونَدامَهٌ ، إلّا مَن أخَذَها بِحَقِّها ، وأدَّی الَّذی عَلَیهِ فیها . (2)

الإمام علیّ علیه السلام مِن کِتابٍ لَهُ إلَی الأَشعَثِ بنِ قَیسٍ :وإنَّ عَمَلَکَ لَیسَ لَکَ بِطُعمَهٍ ، ولکِنَّهُ فی عُنُقِکَ أمانَهٌ ، وأنتَ مُستَرعیً لِمَن فَوقَکَ ، لَیسَ لَکَ أن تَفتاتَ (3) فی رَعِیَّهٍ ، ولا تُخاطِرَ إلّا بِوَثیقَهٍ ، وفی یَدَیکَ مالٌ مِن مالِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ ، وأنتَ مِن خُزّانِهِ حتّی تُسَلِّمَهُ إلَیَّ ، ولَعَلّی ألّا أکونَ شَرَّ وُلاتِکَ لَکَ ، وَالسَّلامُ . (4)

عنه علیه السلام مِن کِتابٍ لَهُ إلی بَعضِ عُمّالِهِ :أمّا بَعدُ ، فَإِنّی کُنتُ أشرَکتُکَ فی أمانَتی ، وجَعَلتُکَ شِعاری وبِطانَتی ، ولَم یَکُن رَجُلٌ مِن أهلی أوثَقَ مِنکَ فی نَفسی ، لِمُواساتی ومُوازَرَتی ، وأداءِ الأَمانَهِ إلَیَّ . فَلَمّا رَأَیتَ الزَّمانَ عَلَی ابنِ عَمِّکَ قَد کَلِبَ (5) ، وَالعَدُوَّ قَد حَرِبَ ، وأمانَهَ النّاسِ قَد خَزِیَت ، وهذِهِ الاُمَّهَ قَد فَنَکَت (6) وشَغَرَت ، قَلَبتَ لِابنِ عَمِّکَ ظَهرَ المِجَنِّ ، فَفارَقتَهُ مَعَ المُفارِقینَ ، وخَذَلتَهُ مَعَ الخاذِلینَ ، وخُنتَهُ مَعَ الخائِنینَ . فَلَا ابنَ عَمِّکَ آسَیتَ ، ولَا الأَمانَهَ أدَّیتَ . وکَأَنَّکَ لَم تَکُنِ اللّهَ تُریدُ بِجِهادِکَ . وکَأَنَّکَ لَم تَکُن عَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبِّکَ . وکَأَنَّکَ إنَّما کُنتَ تَکیدُ هذِهِ الاُمَّهَ عَن دُنیاهُم ، وتَنوی غِرَّتَهُم عَن فَیئِهِم . فَلَمّا أمکَنَتکَ الشِّدَّهُ فی خِیانَهِ الاُمَّهِ ، أسرَعتَ الکَرَّهَ ، وعاجَلتَ الوَثبَهَ ، وَاختَطَفتَ ما قَدَرتَ عَلَیهِ مِن أموالِهِمُ المَصونَهِ لِأَرامِلِهِم وأیتامِهِمُ اختِطافَ الذِّئبِ الأَزَلِّ (7) دامِیَهَ المِعزَی الکَسیرَهَ ، فَحَمَلتَهُ إلَی الحِجازِ رَحیبَ الصَّدرِ بِحَملِهِ ، غَیرَ مُتَأَثِّمٍ مِن أخذِهِ ، کَأَنَّکَ لا أبا لِغَیرِکَ حَدَرتَ إلی أهلِکَ تُراثَکَ مِن أبیکَ واُمِّکَ . فَسُبحانَ اللّهِ! أما تُؤمِنُ بِالمَعادِ ؟ أوَ ما تَخافُ نِقاشَ الحِسابِ ؟ أیُّهَا المَعدودُ کانَ عِندَنا مِن اُولِی الأَلبابِ ، کَیفَ تُسیغُ شَراباً وطَعاما وأنتَ تَعلَمُ أنَّکَ تَأکُلُ حَراما ، وتَشرَبُ حَراما ؟ وتَبتاعُ الإِماءَ ، وتَنکِحُ النِّساءَ مِن أموالِ الیَتامی ، وَالمَساکینِ ، وَالمُؤمِنینَ ، وَالمُجاهِدینَ الَّذینَ أفاءَ اللّهُ عَلَیهِم هذِهِ الأَموالَ ، وأحرَزَ بِهِم هذِهِ البِلادَ ؟ فَاتَّقِ اللّهَ وَاردُد إلی هؤُلاءِ القَومِ أموالَهُم ، فَإِنَّکَ إن لَم تَفعَل ، ثُمَّ أمکَنَنِی اللّهُ مِنکَ لَاُعذِرَنَّ إلَی اللّهِ فیکَ ، ولَأَضرِبَنَّکَ بِسَیفِی الَّذی ما ضَرَبتُ بِهِ أحَدا إلّا دَخَلَ النّارَ . (8)

.

1- .تاریخ بغداد : ج 10 ص 127 الرقم 5262 عن عبد الرحمن بن سمره ، کنز العمّال : ج 6 ص 21 ح 14662 .
2- .صحیح مسلم : ج 3 ص 1457 ح 16 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 4 ص 103 ح 7020 نحوه ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 7 ص 568 ح 1 عن الحارث بن یزید الحضرمی ، مسند الطیالسی : ص 66 ح 485 ، کنز العمّال : ج 6 ص 28 ح 14701 .
3- .افتاتَ علیه : إذا انفرد برأیه دونه فی التصرّف فیه ، یقال لکلّ من أحدث شیئا فی أمرک دونک : قد افتاتَ علیک (النهایه : ج 3 ص 477 «فوت») .
4- .نهج البلاغه : الکتاب 5 ، وقعه صفّین : ص 20 عن الجرجانی ، بحار الأنوار : ج 33 ص 512 ح 709 ؛ الإمامه والسیاسه : ج 1 ص 111 نحوه .
5- .کَلِبَ : أی اشتدّ (النهایه : ج 4 ص 195 «کلب») .
6- .فَنَکَ : کَذِبَ ، ولَجّ فیه (لسان العرب : ج 10 ص 480 «فنک») .
7- .الأَزَلُّ فی الأصل : الصَّغیر العَجُز ، وهو من صفات الذئب الخفیف . وقیل : هو من قولهم : زلَّ زلیلاً ؛ إذا عَدا (النهایه : ج 2 ص 311 «زلل») .
8- .نهج البلاغه : الکتاب 41 ، رجال الکشّی : ج 1 ص 279 ح 110 نحوه ، بحار الأنوار : ج 33 ص 499 ح 705 .

ص: 459



5 / 8 حکمرانان

5 / 8حکمرانانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر شخصی که سرپرستی مردمی را برعهده گیرد و نسبت به آنها امانتداری و خیرخواهی نکند ، رحمت خدا که همه چیز را فرا گرفته است ، بر او تنگ می آید .

صحیح مسلم به نقل از ابو ذر :گفتم : ای پیامبر خدا ! مرا به کارگزاری نمی گماری؟ پیامبر صلی الله علیه و آله با دستش بر شانه من زد و فرمود : «ای ابو ذر! تو ناتوانی و این [مقام] ، امانت است . روز قیامت ، مایه شرمندگی و پشیمانی است ، مگر کسی که آن را به حق به دست گیرد و وظیفه ای را که نسبت به آن برعهده دارد ، انجام دهد» .

امام علی علیه السلام از نامه ایشان به اشعث بن قیس :شغل تو لقمه ای [و دکانی] برای تو نیست ؛ بلکه امانتی است بر گردن تو ، و تو از جانب ما فوقِ خود ، به نگهداری از آن گماشته شده ای . تو حق نداری در کار مردم ، خودسرانه عمل کنی و خودت را به مخاطره بیفکنی ، مگر آن که سندی و حجّتی داشته باشی . آنچه در اختیار توست ، مالی از اموال خداوند عز و جل است و تو از خزانه دارانش هستی تا آن را به من تحویل دهی . امیدوارم آن گونه نشود که برای تو بدترین فرمان روایت باشم . تمام .

امام علی علیه السلام از نامه ایشان به یکی از کارگزارانش :امّا بعد ، من تو را در امانت خویش (حکومت) ، شریک ساختم و [به مثابه] پیراهن زیرین و آستر جامه ام قرارت دادم (1) و از میان خویشانم به یاری و پشتیبانی و امانتداری هیچ مردی به اندازه تو مطمئن نبودم ؛ امّا چون دیدی که روزگار بر پسر عمویت سخت گرفته و دشمن ، سرِجنگ دارد ، و امانت مردم ، خوار شده و این امّت ، سرِ لجبازی دارد و پراکنده شده است ، تو نیز پشتِ سپر را برای پسر عمویت چرخاندی (بی وفایی و عهدشکنی کردی) و پشت کردی ، و همچون دیگران ، از او جدا شدی و تنهایش گذاشتی و به او خیانت ورزیدی . پسر عمویت را همراهی نکردی ، و امانتداری ننمودی . انگار که قصد تو از جهادت ، خدا نبوده است و گویی از جانب پروردگارت ، هیچ حجّت و دلیلی در دست نداشته ای و گویا می خواسته ای با فریب این مردم ، دنیایشان را به چنگ آوری ، و قصد داشته ای که با گول زدن آنها اموالشان را برُبایی . لذا چون توان خیانت به امّت را یافتی ، به سرعتْ حمله کردی و شتابان برجهیدی و دارایی های آنان را که برای بیوه زنان و یتیمانشان نگهداری می شد به سانِ گرگ چالاکی که بُز خونینِ از پافتاده را در می رُباید ، رُبودی و شادمانه و بی آن که از ربودنشان احساس گناه کنی ، آنها را به حجاز بردی . اُف بر تو! (2) گویی مُرده ریگِ پدر و مادرت را برای کسانت برده ای . سبحان اللّه ! مگر تو به معاد ، ایمان نداری؟ یا از حسابرسی [خداوند ]نمی هراسی؟ ای آن که در نزد ما از خردمندان به شمار می آمدی ، چگونه آنچه را می آشامی و می خوری ، به راحتی فرو می بلعی ، در حالی که خود می دانی حرام می خوری و حرام می آشامی؟! و چگونه با اموالِ یتیمان و مستمندان و مؤمنان و مجاهدانی که خداوند این اموال را به غنیمتشان در آورده و به وسیله آنها این شهرها را نگهداری کرده است ، کنیز می خری و زن می گیری؟ پس ، از خدا بترس و اموال این مردم را به آنها بازگردان ، که اگر چنین نکردی و به یاری خدا دستم به تو رسید ، به تحقیق ، با تو کاری می کنم که نزد خدا معذور باشم ، و شمشیرم را که هر کس را بدان زده ام ، به دوزخ رفته است ، بر تو فرود می آورم .

.

1- .یعنی تو را از خواصّ و نزدیک ترین اشخاص به خود می شمردم .
2- .«تعبیر لا أبا لغیرک» که در متن عربی حدیث آمده ، عبارت مذمّت آمیزی شبیه «لا أبا لک» است ، با تلطیف واحترام . آن را می توان : «وای بر تو! تفو بر تو! اف بر تو! بی پدر! و غیر تو بی پدر باشد!» ، معنا کرد. البته گفته شده که می تواند کنایه از این باشد که جز خودت ، کسی برایت فایده ندارد (ر . ک : بحار الأنوار : ج 42 ص183) .

ص: 460

عنه علیه السلام مِن کِتابٍ لَهُ إلی رِفاعَهَ قاضیهِ عَلَی الأَهوازِ :اِعلَم یا رِفاعَهُ ، أنَّ هذِهِ الإِمارَهَ أمانَهٌ ، فَمَن جَعَلَها خِیانَهً ، فَعَلَیهِ لَعنَهُ اللّهِ إلی یَومِ القِیامَهِ . (1)

.

1- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 531 ح 1890 ، مستدرک الوسائل : ج 17 ص 355 ح 21566 .

ص: 461

امام علی علیه السلام از نامه ایشان به رفاعه ، قاضی اش در اهواز :بدان ای رفاعه که این فرمان روایی ، امانت است . پس هر که در آن خیانت کند ، تا روز رستاخیز ، لعنت خدا بر او خواهد بود .

.


ص: 462

عنه علیه السلام مِمّا کَتَبَ إلی رِفاعَهَ :أدِّ أمانَتَکَ ، ووَفِّ صَفقَتَکَ . (1)

عنه علیه السلام مِن کِتابٍ لَهُ إلی بَعضِ عُمّالِهِ :أمّا بَعدُ ، فَقَد بَلَغَنی عَنکَ أمرٌ ، إن کُنتَ فَعَلتَهُ فَقَد أسخَطتَ رَبَّکَ ، وعَصَیتَ إمامَکَ ، وأخزَیتَ أمانَتَکَ . بَلَغَنی أنَّکَ جَرَّدتَ الأَرضَ فَأَخَذتَ ما تَحتَ قَدَمَیکَ ، وأکَلتَ ما تَحتَ یَدَیکَ ، فَارفَع إلَیَّ حِسابَکَ ، وَاعلَم أنَّ حِسابَ اللّهِ أعظَمُ مِن حِسابِ النّاسِ ، وَالسَّلامُ . (2)

عنه علیه السلام فی عَهدِهِ إلی مالِکٍ الأَشتَرِ :ثُمَّ انظُر فی حالِ کُتّابِکَ ، فَوَلِّ عَلی اُمورِکَ خَیرَهُم ... اِختَبِرهُم بِما وُلّوا لِلصّالِحینَ قَبلَکَ ، فَاعمِد لِأَحسَنِهِم کانَ فِی العامَّهِ أثَرا ، وأعرَفِهِم بِالأَمانَهِ وَجهاً ؛ فَإِنَّ ذلِکَ دَلیلٌ عَلی نَصیحَتِکَ للّهِِ ، ولِمَن وُلّیتَ أمرَهُ . (3)

عنه علیه السلام مِن عَهدٍ لَهُ إلی بَعضِ عُمّالِهِ ، وقَد بَعَثَهُ عَلَی الصَّدَقَهِ :وأمَرَهُ أن لا یَعمَلَ بِشَیءٍ مِن طاعَهِ اللّهِ فیما ظَهَرَ ، فَیُخالِفَ إلی غَیرِهِ فیما أسَرَّ . ومَن لَم یَختَلِف سِرُّهُ وعَلانِیَتُهُ ، وفِعلُهُ ومَقالَتُهُ ، فَقَد أدَّی الأَمانَهَ وأخلَصَ العِبادَهَ . (4)

عنه علیه السلام :إنَّ السُّلطانَ لَأَمینُ اللّهِ فِی الأَرضِ ، ومُقیمُ العَدلِ فِی البِلادِ وَالعِبادِ ، ووَزَعَتُهُ (5) فِی الأَرضِ . (6)

.

1- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 487 ح 1741 .
2- .نهج البلاغه : الکتاب 40 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 515 ح 710 .
3- .نهج البلاغه : الکتاب 53 ، تحف العقول : ص 138 نحوه ، بحار الأنوار : ج 33 ص 606 ح 744 .
4- .نهج البلاغه : الکتاب 26 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 528 ح 719 .
5- .الوَزَعَهُ : جمع وازع ، وهو الذی یکفّ النّاس ، أی یکفُّ بعضهم عن بعض ، وهو السّلطان وأصحابه (النهایه : ج 5 ص 180 «وزع») .
6- .غرر الحکم : ج 2 ص 604 ح 3634 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 158 ح 3426 نحوه .

ص: 463

امام علی علیه السلام از نامه اش به رفاعه :امانتدار باش و به پیمان و بیعتت ، وفادار .

امام علی علیه السلام از نامه ایشان به یکی از کارگزارانش :امّا بعد ، در باره تو گزارشی به من رسیده است که اگر به راستی چنان کرده باشی ، بی گمان ، پروردگارت را ناخشنود ساخته ای و از پیشوایت ، نافرمانی کرده ای و امانتت را خوار داشته ای . به من گزارش شده است که تو زمین را پوست کَنْده ای (1) و آنچه را زیر پاهای توست ، برداشته ای و آنچه را در اختیار توست ، خورده ای . اکنون ، حساب [دخل و خرج] خود را برای من بفرست ، و بدان که حسابرسیِ خدا ، سخت تر از حسابرسیِ مردم است . تمام .

امام علی علیه السلام در فرمانش به مالک اشتر :دیگر آن که در کار دبیرانت بیندیش و بهترینِ آنان را بر کارهایت بگمار ... آنان را از کرداری که در روزگار کارگزاری برای حکمرانانِ شایسته پیش از تو داشته اند ، بیازمای [و به پیشینه کاری آنها نگاه کن] ، و کسی را که در میان توده مردم ، خوش نام تر و به امانتداری ، شُهره تر است ، برگزین ؛ چرا که این کار ، دلیل بر خلوص تو با خدا و با کسی (یعنی امام) است که از طرف او به حکومت گماشته شده ای .

امام علی علیه السلام از فرمان ایشان به یکی از کارگزارانش که برای جمع آوری زکات فرستاده بود :و به او دستور می دهد که در ظاهر ، از به کار بستن فرمان خدا دَم نزند و در نهان ، خلاف آن عمل کند . کسی که نهانش با آشکارش ، و کردارش با گفتارش ناهمساز نباشد ، هر آینه ، امانت را گزارده و در عبادت [خدا] اخلاص ورزیده است .

امام علی علیه السلام :فرمان روا ، امین خدا در زمین ، و بر پا دارنده عدل و داد در شهرها و در میان بندگان است ، و [او و عواملش] بازدارندگانِ خدا [از تجاوز به حقوق یکدیگر ]در زمین هستند .

.

1- .حاصل زراعات را برای خود برده ای و چیزی به مردمان نداده ای .

ص: 464

5 / 9المُؤَذِّنونَرسول اللّه صلی الله علیه و آله :المُؤَذِّنونَ اُمَناءُ المُؤمِنینَ عَلی صَلَواتِهِم وصَومِهِم ، ولُحومِهِم ودِمائِهِم ، لا یَسأَلونَ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ شَیئا إلّا أعطاهُم ، ولا یَشفَعونَ فی شَیءٍ إلّا شُفِّعوا . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :الإِمامُ ضامِنٌ ، وَالمُؤَذِّنُ مُؤتَمَنٌ . (2)

5 / 10التُّجارُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اُوصیکُم بِالتُّجّارِ خَیرا ؛ فَإِنَّهُم بُرُدُ (3) الآفاقِ ، واُمَناءُ اللّهِ فِی الأَرضِ. (4)

5 / 11الأَغنِیاءُالإمام الصادق علیه السلام :مَیاسیرُ (5) شیعَتِنا اُمَناؤُنا عَلی مَحاویجِهِم (6) ، فَاحفَظونا فیهِم یَحفَظکُمُ اللّهُ . (7)

.

1- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 292 ح 905 ، الأمالی للصدوق : ص 280 ح 310 ، روضه الواعظین : ص 344 کلّها عن بلال ، بحار الأنوار : ج 84 ص124 ح 21 .
2- .سنن أبی داود : ج 1 ص 143 ح 517 ، سنن الترمذی : ج 1 ص 402 ح 207 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 326 ح 8980 و ص 399 ح 9428 کلّها عن أبیهریره ، صحیح ابن حبّان : ج 4 ص 559 ح 1671 عن عائشه ، کنزالعمّال : ج 7 ص 591 ح 20403 ؛ تهذیب الأحکام : ج 2 ص 282 ح 1121 عن عیسی بن عبد اللّه الهاشمی عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیه السلام .
3- .البُردُ : جمع برید ، وهو الرسول (النهایه : ج 1 ص 114 «برد») .
4- .کنز العمّال : ج 4 ص 11 ح 9244 نقلاً عن الدیلمی عن ابن عبّاس .
5- .المیسور ضدّ المعسور ، وقد یسّره اللّه للیُسری ، أی وفّقه لها ، ویسَّرتِ الغنمُ : إذا کثر ألبانها ونسلها ، والمیسرهُ : السَّعه والغنی (النهایه : ج 2 ص 857«یسر») .
6- .المُحوِجُ : المُعدِم من قومٍ محاویج (لسان العرب : ج 2 ص 242 «حوج») .
7- .الکافی : ج 2 ص 265 ح 21 عن إسحاق بن عمّار والمفضّل بن عمر ، التمحیص : ص 49 ح 82 عن المفضّل بن عمر ، بحار الأنوار : ج 72 ص 27 ح23 .

ص: 465



5 / 9 اذان گویان

5 / 10 بازرگانان و کسبه

5 / 11 ثروتمندان

5 / 9اذان گویانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اذان گویان ، امین مؤمنان بر نمازها و روزه و گوشت و خون آنها هستند . هر چه از خداوند عز و جل بخواهند ، به آنها می دهد ، و برای هر چیزی شفاعت کنند ، شفاعتشان پذیرفته می شود .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امام [جماعت] ضامن است ، و اذان گو ، امین و مورد اعتماد .

5 / 10بازرگانان و کسبهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شما را به خوش رفتاری با بازرگانان ، سفارش می کنم ؛ زیرا آنان ، پیک های آفاق و امینان خدا در زمین اند .

5 / 11ثروتمندانامام صادق علیه السلام :شیعیانِ توانگر ، امین ما بر نیازمندان آنهایند . پس ما را در میان آنان حفظ کنید تا خدا شما را حفظ کند .

.


ص: 466

5 / 12المُستَشارُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :المُستَشارُ مُؤتَمَنٌ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام قالَ لُقمانُ لِابنِهِ :إنَّ مَن لَم یُمحِضِ (2) النَّصیحَهَ لِمَنِ استَشارَهُ ، سَلَبَهُ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی رَأیَهُ ، ونَزَعَ عَنهُ الأَمانَهَ . (3)

5 / 13المُستَودَعُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لَیسَ عَلَی المُستَودَعِ ضَمانٌ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن اُودِعَ وَدیعَهً ، فَلا ضَمانَ عَلَیهِ . (5)

.

1- .سنن أبی داود : ج 4 ص 333 ح 5128 ، سنن الترمذی : ج 5 ص 125 ح 2822 ، سنن ابن ماجه : ج 2 ص 1233 ح 3745 کلّها عن أبی هریره و ح 3746 ،سنن الدارمی : ج 2 ص 666 ح 2358 کلاهما عن أبی مسعود ، کنز العمّال : ج 3 ص 409 ح 7181 ؛ المحاسن : ج 2 ص 436 ح 2514 عن عبد اللّه بن سنان عن الإمام الصادق عن الإمام علیّ علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 43 ص 338 ح 9 .
2- .المَحضُ : الخالِصُ ، وکلّ شیء أخلصته فقد أمحضته (الصحاح : ج 3 ص 1104 «محض») .
3- .الکافی : ج 8 ص 348 ح 547 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 297 ح 2505 ، المحاسن : ج 2 ص 125 ح 1348 ، مکارم الأخلاق : ج 1 ص 537 ح1869 کلّها عن حمّاد ، بحار الأنوار : ج 13 ص 422 ح 18 .
4- .الجعفریّات : ص 174 ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 491 ح 1754 کلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام .
5- .سنن ابن ماجه : ج 2 ص 802 ح 2401 عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه ، کنز العمّال : ج 16 ص 631 ح 46135 .

ص: 467



5 / 12 رایزن

5 / 13 سپرده دار

5 / 12رایزنپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مشاور ، امانتدار است .

امام صادق علیه السلام :لقمان به فرزندش گفت : «کسی که در راه نمایی کردن شخصی که با او مشورت می کند ، صداقت به خرج ندهد ، خداوندِ خجسته والا ، اندیشه اش را از او می گیرد و امانت را از وی می ستانَد» .

5 / 13سپرده دارپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سپرده دار ، ضامن نیست .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که به او ودیعه ای سپرده شده است ، ضامن نیست .

.


ص: 468

عنه صلی الله علیه و آله :مَنِ استودِعَ وَدیعَهً ، فَلا ضَمانَ عَلَیهِ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :لَیسَ عَلَی المُؤتَمَنِ ضَمانٌ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :صاحِبُ الوَدیعَهِ وَالبِضاعَهِ مُؤتَمَنانِ . (3)

عنه علیه السلام :لَیسَ عَلی مُستَعیرِ عارِیَّهٍ ضَمانٌ ، وصاحِبُ العارِیَّهِ وَالوَدیعَهِ مُؤتَمَنٌ . (4)

5 / 14الأَجیرُالکافی عن سلیمان بن خالد :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ یَستَأجِرُ أجیرا فَیَسرِقُ مِن بَیتِهِ هَل تُقطَعُ یَدُهُ؟ قالَ : هذا مُؤتَمَنٌ لَیسَ بِسارِقٍ ، هذا خائِنٌ . (5)

الکافی عن سماعه :سَأَلتُهُ عَن رَجُلٍ استَأجَرَ أجیرا فَأَخَذَ الأَجیرُ مَتاعَهُ فَسَرَقَهُ . فَقالَ : هُوَ مُؤتَمَنٌ ، ثُمَّ قالَ : الأَجیرُ وَالضَّیفُ اُمَناءُ ، لَیسَ یَقَعُ عَلَیهِم حَدُّ السَّرِقَهِ . (6)

.

1- .السنن الکبری : ج 6 ص 473 ح 12700 عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه ، کنز العمّال : ج 16 ص 631 ح 46132 .
2- .المصنّف لعبد الرزّاق : ج 8 ص 182 ح 14801 عن القاسم بن عبد الرحمن ، کنز العمّال : ج 10 ص 362 ح 29821 ؛ دعائم الإسلام : ج 2 ص 491 ح1755 .
3- .الکافی : ج 5 ص 238 ح 1 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 3 ص 304 ح 4087 ، تهذیب الأحکام : ج 7 ص 179 ح 790 کلّها عن الحلبی .
4- .تهذیب الأحکام : ج 7 ص 182 ح 798 عن الحلبی ، وسائل الشیعه : ج 13 ص 237 ح 24227 .
5- .الکافی : ج 7 ص 227 ح 3 ، تهذیب الأحکام : ج 10 ص 109 ح 424 ، عوالی اللآلی : ج 3 ص 568 ح 85 ، وسائل الشیعه : ج 18 ص 506 ح 34717 .
6- .الکافی : ج 7 ص 228 ح 5 ، تهذیب الأحکام : ج 10 ص 109 ح 425 ، علل الشرائع : ص 535 ح 2 ، بحارالأنوار : ج 79 ص 183 ح 4 .

ص: 469



5 / 14 پیمانکار

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آن که ودیعه ای به او بسپارند ، ضمانتی برعهده اش نیست .

امام علی علیه السلام :امانت نگهدار ، ضامن نیست .

امام صادق علیه السلام :آن کس که ودیعه ای به او بسپارند و آن کس که کالایی [برای تجارت ]در اختیارش بگذارند ، هر دو امین هستند [و ضمان ندارند] .

امام صادق علیه السلام :بر کسی که چیزی به عاریت گرفته است ، ضمانی نیست . عاریه گیرنده و سپرده دار ، امین هستند [و ضامن نیستند] .

5 / 14پیمانکارالکافی به نقل از سلیمان بن خالد :از امام صادق علیه السلام پرسیدم : مردی ، شخصی را اجیر می کند (به کار می گیرد) و او از خانه آن مرد ، دزدی می کند . آیا دستش قطع می شود؟ فرمود : «او امینْ شمرده شده است . بنا بر این ، دزد نیست ؛ بلکه خائن است» .

الکافی به نقل از سَماعه :از امام [صادق علیه السلام ] پرسیدم : مردی ، شخصی را اجیر کرد (به کار گرفت) و آن مزدور ، کالای او را برداشته و دزدیده است . فرمود : «او امینْ شمرده شده است» . سپس فرمود : «اجیر و میهمان ، امانتدار هستند و حدّ سرقت بر آنها جاری نمی شود» .

.


ص: 470

5 / 15المُؤمِنُالإمام علیّ علیه السلام :المُؤمِنُ أمینٌ عَلی نَفسِهِ ، مُغالِبٌ لِهَواهُ وحِسِّهِ . (1)

تفسیر العیّاشی عن أبی بصیر :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن حَدِّ المَرَضِ الَّذی یَجِبُ عَلی صاحِبِهِ فیهِ الإِفطارُ کَما یَجِبُ عَلَیهِ فِی السَّفَرِ ، فی قَولِهِ : «وَمَن کَانَ مَّرِیضًا أَوْ عَلَی سَفَرٍ» (2) قالَ : هُوَ مُؤتَمَنٌ عَلَیهِ ، مُفَوَّضٌ إلَیهِ ، فَإِن وَجَدَ ضَعفا فَلیُفطِر ، وإن وَجَدَ (3) قُوَّهً فَلیَصُم ، کانَ المَرَضُ (4) عَلی ما کانَ . (5)

5 / 16الحَجَرُ الأَسوَدُدعائم الإسلام :قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : الحَجَرُ کَالمیثاقِ ، وَاستِلامُهُ کَالبَیعَهِ . وکانَ [رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ] إذَا استَلَمَهُ قالَ : اللّهُمَّ أمانَتی أدَّیتُها ، ومیثاقی تَعاهَدتُهُ ، لِیَشهَدَ لی عِندَکَ بِالبَلاغِ . (6)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی لَمّا أخَذَ مَواثیقَ العِبادِ ، أمَرَ الحَجَرَ فَالتَقَمَها ، ولِذلِکَ یُقالُ : أمانَتی أدَّیتُها ، ومیثاقی تَعاهَدتُهُ ، لِتَشهَدَ لی بِالمُوافاهِ . (7)

.

1- .غرر الحکم : ج 2 ص 164 ح 2204 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 66 ح 1688 وفیه «أمیر» بدل «أمین» والظاهر هو الصحیح .
2- .البقره : 185 .
3- .فی المصدر : «وجده» ، والتصویب من بحار الأنوار .
4- .فی المصدر : «المریض» ، و ما فی المتن أثبتناه من الکافی و تهذیب الأحکام .
5- .تفسیر العیّاشی¨ : ج 1 ص 81 ح 188 ، الکافی : ج 4 ص 118 ح 3 ، تهذیب الأحکام : ج 4 ص 256 ح 759 کلاهما عن سماعه مضمرا نحوه ، مجمع البیان :ج 2 ص 498 ولیس فیه وسطه من «کما یجب» إلی قوله تعالی «أو علی سفر» ، بحار الأنوار : ج 96 ص 325 ح 16 .
6- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 293 ، بحار الأنوار : ج 99 ص 48 ح 38 .
7- .الکافی : ج 4 ص 184 ح 1 ، المحاسن : ج 2 ص 71 ح 1200 کلاهما عن معاویه بن عمّار ، علل الشرائع : ص 423 ح 1 و ص 424 ح 2 عن محمّد بن سنان عن الإمام الرضا علیه السلام ، مختصر بصائر الدرجات : ص 218 والثلاثه الأخیره نحوه ، بحار الأنوار : ج 99 ص 226 ح 25 .

ص: 471



5 / 15 مؤمن

5 / 16 حجر الأسود

5 / 15مؤمنامام علی علیه السلام :مؤمن ، امین بر خویشتن است ؛ (1) با هوس و شهوت خود می ستیزد .

تفسیر العیّاشی به نقل از ابو بصیر :از امام صادق علیه السلام در باره این سخن خداوند : «و کسی که بیمار یا مسافر باشد» و از حدّ بیماری که شخص با رسیدن به آن حد باید روزه اش را بخورد چنان که در سفر چنین چیزی بر او واجب است سؤال کردم . فرمود : «به او اعتماد شده و [تشخیص آن ]به خودش واگذار شده است . پس اگر احساس ناتوانی کرد ، باید روزه اش را بخورد ، و اگر احساس کرد می تواند ، پس باید روزه بگیرد ، بیماری اش هر چه باشد» .

5 / 16حجر الأسوددعائم الإسلام :امام باقر علیه السلام فرمود : «حجر [الأسود] ، مانند پیمان است و لمس کردن آن ، چون بیعت . و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هر گاه آن را لمس می کرد ، می فرمود : بار خدایا ! امانتم را ادا کردم و به پیمانم وفا نمودم ، تا [این حجر الأسود] در نزد تو برایم به انجام وظیفه ، گواهی دهد» .

امام صادق علیه السلام :خداوند تبارک و تعالی چون از بندگان پیمان گرفت ، به حجر [الأسود] دستور داد که آن پیمان ها را فرو بلعد . (2) از این رو گفته می شود : «امانتم را ادا کردم و به پیمانم وفا نمودم ، تا به وفا کردنم گواهی دهی [تو ای حجر الأسود]!» .

.

1- .در عیون الحکم والمواعظ ، به جای «امین» ، «امیر» آمده است .
2- .کنایه از حفظ آنهاست .

ص: 472

عنه علیه السلام فی حَقیقَهِ الحَجَرِ الأَسوَدِ :کانَ مَلَکا مِن عُظَماءِ المَلائِکَهِ عِندَ اللّهِ ، فَلَمّا أخَذَ اللّهُ مِنَ المَلائِکَهِ المیثاقَ ، کانَ أوَّلَ مَن آمَنَ بِهِ وأقَّرَ ذلِکَ المَلَکُ ، فَاتَّخَذَهُ اللّهُ أمینا عَلی جَمیعِ خَلقِهِ ، فَأَلقَمَهُ المیثاقَ وأودَعَهُ عِندَهُ . (1)

.

1- .الکافی : ج 4 ص 185 ح 3 ، علل الشرائع : ص 430 ح 1 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 221 کلّها عن بکیر بن أعین ، بحار الأنوار : ج 26 ص 269 ح 6 .

ص: 473

امام صادق علیه السلام در باره حقیقت حجر الأسود :او یکی از فرشتگان بلندپایه خدا بود . چون خداوند از فرشتگان پیمان گرفت ، نخستین کسی که به او ایمان آورد و بِدان اقرار نمود ، همان فرشته بود . از این رو خداوند ، او را بر همه آفریدگانش امین قرار داد و پیمان را به او خورانْد و نزد وی به امانت سپارد .

.


ص: 474

الفصل السّادس : أدب الائتمان6 / 1مَن یَصلُحُ لِلاِئتِمانِالإمام علیّ علیه السلام مِن وَصِیَّهٍ لَهُ علیه السلام کانَ یَکتُبُها لِمَن یَستَعمِلُهُ عَلَی الصَّدَقاتِ :... لا تَأمَنَنَّ عَلَیها إلّا مَن تَثِقُ بِدینِهِ ، رافِقا بِمالِ المُسلِمینَ حَتّی یُوَصِّلَهُ إلی وَلِیِّهِم ، فَیَقسِمَهُ بَینَهُم . ولا تُوَکِّل بِها إلّا ناصِحا شَفیقا ، وأمینا حَفیظا ، غَیرَ مُعنِفٍ ولا مُجحِفٍ ، ولا مُلغِبٍ (1) ولا مُتعِبٍ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ أبی علیه السلام یَقولُ : قُم بِالحَقِّ ... وَاحذَر صدیقَکَ مِنَ الأَقوامِ ، إلَا الأَمینَ الَّذی خَشِیَ اللّهَ . (3)

عنه علیه السلام :لا یَکونُ الأَمینُ أمینا حَتّی یُؤتَمَنَ عَلی ثَلاثَهٍ فَیُؤَدِّیَها : عَلَی الأَموالِ ، وَالأَسرارِ ، وَالفُروجِ ، وإن حَفِظَ اثنَینِ وضَیَّعَ واحِدَهً فَلَیسَ بِأَمینٍ . (4)

.

1- .ألغب الرّجلَ : أنصبه وأتعبه (تاج العروس : ج 2 ص 408 «لغب») .
2- .نهج البلاغه : الکتاب 25 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 90 ح 8 .
3- .الاختصاص : ص 230 ، مشکاه الأنوار : ص 137 ح 317 نحوه وکلاهما عن معاویه بن وهب ، بحار الأنوار : ج 75 ص 99 ح 10 .
4- .تحف العقول : ص 316 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 230 ح 12 .

ص: 475



فصل ششم : آداب امانت سپاری

6 / 1 کسی که شایسته اعتماد و امانت سپاری است

فصل ششم : آداب امانت سپاری6 / 1کسی که شایسته اعتماد و امانت سپاری استامام علی علیه السلام از سفارش های ایشان که به متصدّیان جمع آوری زکات می نوشت :... هرگز بر آنها (زکات های جمع آوری شده) امین قرار مده ، مگر کسی را که به دین او اعتماد داشته باشی و از اموال مسلمانان ، مراقبت کند تا آنها را به فرمان روایشان برسانَد و آنها را میان مسلمانان ، قسمت کند ؛ و بر آنها (زکات ها) مگمار ، جز کسی را که خیرخواه و دلسوز و امانتدار و نگهدار باشد و با آنها به درشتی و بی رحمی رفتار نکند ، و رنجور و خسته شان نسازد .

امام صادق علیه السلام :پدرم علیه السلام می فرمود : «حق را به جای آور ... و از دوستانِ خویشاوندت برحذر باش ، مگر آن دوستی که امین و خداترس باشد» .

امام صادق علیه السلام :امین ، امین نیست ، مگر آن که چون او را در سه چیز امین قرار دهی ، امانتداری کند : در مال ، راز و ناموس . اگر [حتّی] دو تای اینها را حفظ کرد و یکی را تباه ساخت ، او امین نیست .

.


ص: 476

الإمام علیّ علیه السلام :کاتِمُ السِّرِّ وَفِیٌّ أمینٌ . (1)

6 / 2مَن لا یَصلُحُ لِلاِئتِمانِأ أهلُ الکِتابِ قَبلَ الاِختِبارِالکتاب«وَمِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلَّا مَادُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَیَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ» . (2)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام :لا یَنبَغی لِلرَّجُلِ المُسلِمِ أن یُشارِکَ الذِّمِّیَّ ، ولا یُبضِعَهُ بِضاعَهً ، ولا یودِعَهُ وَدیعَهً ، ولا یُصافِیَهُ المَوَدَّهَ . (3)

ب الخائِنُالکتاب«فَلَمَّا رَجَعُواْ إِلَی أَبِیهِمْ قَالُواْ یَاأَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَکْتَلْ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ * قَالَ هَلْ ءَامَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَا أَمِنتُکُمْ عَلَی أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» . (4)

.

1- .غرر الحکم : ج 4 ص 633 ح 7252 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 395 ح 6679 .
2- .آل عمران : 75 .
3- .الکافی : ج 5 ص 286 ح 1 ، تهذیب الأحکام : ج 7 ص 185 ح 815 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 3 ص 229 ح 3849 وفیه «منکم» بدل «المسلم» ، قرب الإسناد : ص 167 ح 612 وفیه «المؤمن منکم» بدل «المسلم» وکلّها عن ابن رئاب ، بحار الأنوار : ج 75 ص 389 ح 2 .
4- .یوسف : 63 و 64 .

ص: 477



6 / 2 کسی که شایسته اعتماد و امانت سپاری نیست

الف - اهل کتاب ، پیش از آزمودن
ب - خیانتکار
امام علی علیه السلام :رازپوش ، وفادار و امین است .

6 / 2کسی که شایسته اعتماد و امانت سپاری نیستالف اهل کتاب ، پیش از آزمودنقرآن«و از اهل کتاب، کسی هست که اگر او را بر مال فراوانی امین شِمُری ، آن را به تو برگردانَد ؛ و از آنان ، کسی هست که اگر او را بر دیناری امین شِمُری ، آن را به تو نمی پردازد، مگر آن که دائماً بر [ سرِ ] وی به پا ایستی. این ، بدان سبب است که آنان [ به پندار خود ] گفتند: «در مورد کسانی که کتاب آسمانی ندارند، بر زیان ما راهی نیست» . و بر خدا دروغ می بندند ، با این که خودشان [ هم ]می دانند» .

حدیثامام صادق علیه السلام :سزاوار نیست که مرد مسلمان با یک نفر ذمّی ، شریک شود ، یا کالایی [برای تجارت] به او بسپارد ، یا ودیعه ای نزد او بگذارد ، و یا با او دوستِ صمیمی شود .

ب خیانتکارقرآن«پس چون به سوی پدر خود بازگشتند، گفتند: «ای پدر! پیمانه از ما منع شد. برادرمان [بنیامین] را با ما بفرست تا پیمانه را بگیریم، و ما نگهبان او خواهیم بود» . [ یعقوب ] گفت: «آیا همان گونه که شما را پیش از این بر برادرش امین گردانیدم، بر او امین سازم؟! پس خدا بهترین نگهبان است ؛ و اوست مهربان ترینِ مهربانان»» .

.


ص: 478

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَنِ ائتَمَنَ غَیرَ أمینٍ فَلَیسَ لَهُ عَلَی اللّهِ ضَمانٌ ، لِأَنَّهُ قَد نَهاهُ أن یَأتَمِنَهُ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :مَنِ ائتَمَنَ خائِناً عَلی أمانَهٍ ، لَم یَکُن لَهُ عَلَی اللّهِ ضَمانٌ . (2)

الإمام الباقر علیه السلام :مَنِ ائتَمَنَ غَیرَ مُؤتَمَنٍ ، فَلا حُجَّهَ لَهُ عَلَی اللّهِ . (3)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :لَیسَ لَکَ أن تَتَّهِمَ مَن قَدِ ائتَمَنتَهُ ، ولاتَأمَنِ الخائِنَ وقَد جَرَّبتَهُ . (4)

الإمام الصادق علیه السلام :لَیسَ لَکَ أن تَأتَمِنَ مَن غَشَّکَ ، ولا تَتَّهِمَ مَنِ ائتَمَنتَ . (5)

تهذیب الأحکام :قَد رُوِیَ أنَّ رَجُلاً قالَ لِلصّادِقِ علیه السلام : إنِّی ائتَمَنتُ رَجَلاً عَلی مالٍ أودَعتُهُ عِندَهُ ، فَخانَنی وأنکَرَ مالی . فَقالَ : لَم یَخُنکَ الأَمینُ ، وإنَّمَا ائتَمَنتَ الخائِنَ . (6)

الإمام الصادق علیه السلام :ما اُبالِی ائتَمَنتُ خائِنا أو مُضَیِّعا . (7)

.

1- .قرب الإسناد : ص 315 ح 1222 عن مسعده بن زیاد عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 103 ص 179 ح 3 .
2- .تحف العقول : ص 360 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 242 ح 32 .
3- .الکافی : ج 5 ص 299 ح 3 .
4- .قرب الإسناد : ص 84 ح 276 عن مسعده بن زیاد عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، الکافی : ج 5 ص 298 ح 1 ، تهذیب الأحکام : ج 7 ص 232 ح 1011 ،تنبیه الخواطر : ج 1 ص 302 کلّها عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، تحف العقول : ص 364 عن الإمام الصادق علیه السلام وکلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 75 ص 194 ح 2 .
5- .قرب الإسناد : ص 72 ح 231 عن مسعده بن صدقه ، بحار الأنوار : ج 75 ص 194 ح 1 .
6- .تهذیب الأحکام : ج 7 ص 181 ح 796 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 3 ص 305 ح 4093 ، تحف العقول : ص 442 عن الإمام الرضا علیه السلام وفیه ذیله من «لم یخنک» ، بحار الأنوار : ج 78 ص 335 ح 6 .
7- .الکافی : ج 5 ص 301 ح 4 عن عمرو بن أبی المقدام ، تحف العقول : ص 367 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 250 ح93 .

ص: 479

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس به غیر امین اعتماد کند ، خداوند ، ضامن او نیست ؛ زیرا پیش از این ، وی را از اعتماد کردن به او (غیر امین) نهی کرده است .

امام صادق علیه السلام :هر کس به خائن امانتی بسپارد ، خداوند ، ضامن او نیست .

امام باقر علیه السلام :هر کس به ناامینی امانت بسپارد ، او را بر خداوند ، حجّتی نیست .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :تو حق نداری به کسی که امینش دانسته ای ، بدبین باشی ، و یا خائن را که پیش تر او را آزموده ای ، امین شماری [و به او امانت بسپاری] .

امام صادق علیه السلام :تو حق نداری کسی را که با تو ناراستی کرده است ، امین بشماری ، و کسی را که امینش می دانی ، [به خیانت] متّهم کنی .

تهذیب الأحکام :روایت شده است که مردی به امام صادق علیه السلام گفت : من به مردی اعتماد کردم و مالی را نزد او به امانت سپردم ؛ امّا او به من خیانت ورزید و مال مرا انکار کرد . امام علیه السلام فرمود : «امین به تو خیانت نکرد ؛ بلکه تو خائن را امین دانسته ای [و به خائن ، مال سپرده ای]» .

امام صادق علیه السلام :برای من فرقی نمی کند که به خائن ، امانتی بسپارم یا به کسی که از امانت ، نگهداری نکند .

.


ص: 480

ج المُنافِقُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :المُنافِقُ لا یَعبُرُهُ قَولُ مَن یَنهی ولا یَنتَهی ... إن حَدَّثَکَ کَذَبَکَ ، وإن وَعَدَکَ أخلَفَکَ ، وإنِ ائتَمَنتَهُ خانَکَ ، وإن خالَفَکَ اغتابَکَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :ما یَنبَغی لِذِی الوَجهَینِ أن یَکونَ أمینا . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :آیَهُ المُنافِقِ ثَلاثٌ: إذا حَدَّثَ کَذَبَ ، وإذا وَعَدَ أخلَفَ ، وإذَا اؤتُمِنَ خانَ. (3)

عنه صلی الله علیه و آله :المُنافِقُ مَن إذا وَعَدَ أخلَفَ ، وإذا فَعَلَ أفشی ، وإذا قالَ کَذَبَ ، وإذَا اؤتُمِنَ خانَ. (4)

د الکاذِبُمصباح الشریعه فیما نَسَبَهُ إلَی الإِمامِ الصّادِقِ علیه السلام :الکاذِبُ لا یَکونُ أمینا . (5)

ه الماکِرُالإمام علیّ علیه السلام :لا أمانَهَ لِمَکُورٍ (6) . (7)

.

1- .تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 93 ، الکافی : ج 2 ص 396 ح 3 ، الأمالی للصدوق : ص 582 ح 802 کلاهما عن أبی حمزه عن الإمام زین العابدین علیه السلام نحوه ،بحار الأنوار : ج 72 ص 205 ح 5 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 139 ح 7895 و ص 293 ح 8789 ، الأدب المفرد : ص 101 ح 313 ، السُّنن الکبری : ج 10 ص 416 ح 21156 ، مسند الشهاب :ج 2 ص 54 ح 869 بزیاده «عند اللّه » فی آخره وکلّها عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 3 ص 568 ح 7939 .
3- .صحیح البخاری : ج 1 ص 21 ح 33 ، صحیح مسلم : ج 1 ص 78 ح 59 ، سنن الترمذی : ج 5 ص 19 ح 2631 کلّها عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 1 ص167 ح 842 ؛ من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص 361 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، تحف العقول : ص 10 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 53 ح 3 .
4- .مصباح الشریعه : ص 221 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 207 ح 8 .
5- .مصباح الشریعه : ص 517 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 395 ح 2 .
6- .المکر : الاحتیال والخدیعه (الصحاح : ج 2 ص 819 «مکر») .
7- .غرر الحکم : ج 6 ص 347 ح 10441 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 532 ح 9680 .

ص: 481



ج - منافق
د - دروغگو
ه - نیرنگباز
ج منافقپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :منافق ، کسی است که [از گناه ،] باز می دارد ، ولی خودش [از آن] باز نمی ایستد ... . اگر برایت سخنی (/ حدیثی) باز گوید ، دروغ می گوید ، و اگر وعده ات بدهد ، خُلف وعده می کند ، و اگر به او امانتی بسپُری ، به تو خیانت می ورزد ، و اگر با تو ناساز شود ، پشت سرت بدگویی می کند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شخصِ دورو نمی تواند امین باشد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نشانه منافق ، سه چیز است : هر گاه سخنی (/ حدیثی) بگوید ، دروغ می گوید ؛ هرگاه وعده دهد ، خُلف وعده می کند ؛ و هرگاه به او امانتی سپرده شود ، خیانت می ورزد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :منافق ، کسی است که هر گاه وعده دهد ، خُلف وعده می کند ، و هر گاه عمل کند ، فاش می سازد [و در بوق می دَمَد] ، و هر گاه [سخن ]بگوید ، دروغ می گوید ، و هر گاه امانتی به او سپرده شود ، خیانت می ورزد .

د دروغگومصباح الشریعه در حدیثی که به امام صادق علیه السلام نسبت داده شده است :دروغگو ، امین نیست .

ه نیرنگبازامام علی علیه السلام :نیرنگباز ، امانتدار نیست .

.


ص: 482

و الفاجِرُالإمام علیّ علیه السلام :الرِّجالُ ثَلاثَهٌ : عاقِلٌ وأحمَقُ وفاجِرٌ ، فَالعاقِلُ : الدّینُ شَریعَتُهُ ... . والفاجِرُ إنِ ائتَمَنتَهُ خانَکَ ، وإن صاحَبتَهُ شانَکَ ، وإن وَثِقتَ بِهِ لَم یَنصَحکَ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ أبی علیه السلام یَقولُ : قُم بِالحَقِّ ... ولا تَصحَبِ الفاجِرَ ، ولا تُطلِعهُ عَلی سِرِّکَ ، ولا تَأتَمِنهُ عَلی أمانَتِکَ . (2)

ز السَّفِلَهُالإمام الصادق علیه السلام :إن کُنتَ تُحِبُّ أن تَستَتِبَّ لَکَ النِّعمَهُ ، وتَکمُلَ لَکَ المُروءَهُ ، وتَصلُحَ لَکَ المَعیشَهُ ، فَلا تُشارِکِ العَبیدَ وَالسَّفِلَهَ فی أمرِکَ ؛ فَإِنَّکَ إنِ ائتَمَنتَهُم خانوکَ ، وإن حَدَّثوکَ کَذَبوکَ ، وإن نُکِبتَ خَذَلوکَ ، وإن وَعَدوکَ أخلَفوکَ . (3)

ح الغالیعیون أخبار الرضا علیه السلام عن أبی هاشم الجعفری :سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ الرِّضا علیه السلام عَنِ الغُلاهِ وَالمُفَوِّضَهِ فَقالَ : الغُلاهُ کُفّارٌ ، وَالمَفَوِّضَهُ مُشرِکونَ ، مَن جالَسَهُم أو خالَطَهُم ، أو آکَلَهُم أو شارَبَهُم ، أو واصَلَهُم ، أو زَوَّجَهُم أو تَزَوَّجَ مِنهُم ، أو أمِنَهُم أوِ ائتَمَنَهُم عَلی أمانَهٍ ، أو صَدَّقَ حَدیثَهُم ، أو أعانَهُم بِشَطرِ کَلِمَهٍ ، خَرَجَ مِن وِلایَهِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ ، ووِلایَهِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، ووِلایَتِنا أهلَ البَیتِ . (4)

.

1- .الخصال : ص 116 ح 96 عن ثعلبه بن میمون عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 70 ص 9 ح 6 .
2- .علل الشرائع : ص 559 ح 2 عن معاویه بن وهب ، بحار الأنوار : ج 75 ص 99 ح 10 .
3- .الکافی : ج 2 ص 640 ح 5 ، علل الشرائع : ص 558 ح 1 کلاهما عن عمّار بن موسی ، فقه الرضا : ص 356 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 187 ح 12 .
4- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 203 ح 4 ، بحار الأنوار : ج 25 ص 273 ح 19 .

ص: 483



و - بزهکار
ز - فرو مایه
ح - غالی
و بزهکارامام علی علیه السلام :مردان ، سه دسته اند : خردمند ، نابِخْرد ، و بِزِهکار . خردمند ، دین ، آبشخورِ اوست ... . بزهکار ، اگر به او امانتی بسپُری ، به تو خیانت می کند ، و اگر با او هم نشینی کنی ، مایه زشتی و بدنامی تو می شود ، و اگر به او اعتماد کنی ، با تو یک رنگی نمی کند [و نارو می زند] .

امام صادق علیه السلام :پدرم می فرمود : «حق را به جای آور ... و با شخص فاسد ، هم نشینی مکن ، و او را بر اسرارت آگاه مساز ، و امانتت را به او مسپار» .

ز فرو مایهامام صادق علیه السلام :اگر دوست داری نعمتت بپایَد و شخصیتت کامل شود و زندگی ات نیکو گردد ، غلامان و فرومایگان را در کار خود ، شریک مساز ؛ زیرا اگر به اینان امانتی بسپاری ، به تو خیانت می کنند ، اگر با تو سخن بگویند ، دروغ می گویند ، و اگر گرفتار شوی ، تنهایت می گذارند ، و اگر وعده ات دهند ، بدان وفا نمی کنند .

ح غالی (1)عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از ابو هاشم جعفری :از امام رضا علیه السلام در باره غالیان و تفویض گرایان پرسیدم . فرمود : «غالیان ، کافرند ، و تفویض گرایان ، مشرک . هر که با آنان هم نشینی کند یا بیامیزد ، یا با آنان بخورد و بیاشامد ، یا ارتباط داشته باشد ، یا به آنان زن دهد یا از آنها زن بگیرد ، یا به آنان اعتماد کند ، یا امانتی به آنها بسپارد ، یا سخنشان را باور کند ، یا با نیم کلمه ای کمکشان کند ، از ولایت خداوند عز و جل و ولایت پیامبر خدا و ولایت ما اهل بیت ، خارج شده است» .

.

1- .. غالی در نزد شیعه به کسی گفته می شود که در باره اهل بیت علیهم السلام افراط (غلو) کند و یکی از صفات ویژه خداوند (مثل جاودانگی) یا ویژه پیامبر صلی الله علیه و آله (مثل گرفتن وحی قرآنی) را به آن بزرگواران ، نسبت دهد و یا قائل به تفویض شئون ویژه ربوبیّت از جانب خداوند به آنان باشد (ر . ک : فرهنگ جامع فرق اسلامی ، روحانی) .

ص: 484

ط مَنِ انقادَ لِهَواهُالإمام علیّ علیه السلام مِن کِتابٍ لَهُ إلَی المُنذِرِ بنِ الجارودِ العَبدِیِّ ، وقَد خانَ فی بَعضِ ما وَلّاهُ مِن أعمالِهِ :أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ صَلاحَ أبیکَ غَرَّنی مِنکَ ، وظَنَنتُ أنَّکَ تَتَّبِعُ هَدیَهُ ، وتَسلُکُ سَبیلَهُ ، فَإِذا أنتَ فیما رُقِّیَ (1) إلَیَّ عَنکَ لا تَدَعُ لِهَواکَ انقِیادا ، ولا تُبقی لِاخِرَتِک عَتادا ، تَعمُرُ دُنیاکَ بِخَرابِ آخِرَتِکَ ، وتَصِلُ عَشیرَتَکَ بِقَطیعَهِ دینِکَ . ولَئِن کانَ ما بَلَغَنی عَنکَ حَقّا ، لَجَمَلُ أهلِکَ وشِسعُ نَعلِکَ خَیرٌ مِنکَ ، ومَن کانَ بِصِفَتِکَ فَلَیسَ بِأَهلٍ أن یُسَدَّ بِهِ ثَغرٌ ، أو یُنفَذَ بِهِ أمرٌ ، أو یُعلی لَهُ قَدرٌ ، أو یُشرَکَ فی أمانَهٍ ، أو یُؤمَنَ عَلی جِبایَهٍ . (2) فَأَقبِل إلَیَّ حینَ یَصِلُ إلَیکَ کِتابی هذا ، إن شاءَ اللّهُ . (3)

ی شارِبُ الخَمرِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَنِ ائتَمَنَ شارِبَ الخَمرِ عَلی أمانَهٍ بَعدَ عِلمِهِ فیهِ فَلَیسَ لَهُ عَلَی اللّهِ ضَمانٌ ، ولا أجرَ لَهُ ولا خَلَفَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن شَرِبَ الخَمرَ بَعدَ ما حَرَّمَهَا اللّهُ عَزَّ وجَلَّ عَلی لِسانی ، فَلَیسَ بِأَهلٍ أن یُزَوَّجَ إذا خَطَبَ ، ولا یُشَفَّعَ إذا شَفَعَ ، ولا یُصَدَّقَ إذا حَدَّثَ ، ولا یُؤتَمَنَ عَلی أمانَهٍ . فَمَنِ ائتَمَنَهُ بَعدَ عِلمِهِ فیهِ ، فَلَیسَ لِلَّذِی ائتَمَنَهُ عَلَی اللّهِ عَزَّ وجَلَّ ضَمانٌ ، ولا لَهُ أجرٌ ، ولا خَلَفٌ . (5)

.

1- .رقّی علیه کلاما : إذا رَفَعَ (الصحاح : ج 6 ص 2361 «رقی») .
2- .فی الطبعه المعتمده : «خیانه» ، والتصویب من نسخه صبحی الصالح .
3- .نهج البلاغه : الکتاب 71 ، الغارات : ج 2 ص 898 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 506 ح 706 .
4- .الکافی : ج 5 ص 300 ح 3 ، تهذیب الأحکام : ج 7 ص 231 ح 1009 کلاهما عن أبی الرّبیع عن الإمام الصادق علیه السلام ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص58 ح 5091 عن الإمام الصادق علیه السلام ، الخرائج والجرائح : ج 1 ص 279 ح 11 عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، الاُصول السته عشر : ص 198 ح 170 عن الإمام الکاظم عن الإمام الباقر علیهماالسلاموالثلاثه الأخیره نحوه ، بحار الأنوار : ج 79 ص 143 ح 56 .
5- .الکافی : ج 6 ص 396 ح 2 عن أبی الربیع الشامی عن الإمام الصادق علیه السلام و ص 397 ح 9 ، تهذیب الأحکام : ج 9 ص 103 ح 450 کلاهما عن حمّاد بن بشیر عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله نحوه ، تفسیر العیّاشی¨ : ج 1 ص 220 ح 21 عن حمّاد عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 103 ص 84 ح 11 ؛ کنز العمّال : ج 5 ص 361 ح 13231 نقلاً عن ابن النجار عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله .

ص: 485



ط - پیرو هوس
ی - شرابخوار
ط پیرو هوسامام علی علیه السلام از نامه ایشان به مُنذر بن جارود عبدی که در حکومتش مرتکب خیانتی شده بود :امّا بعد ، نیک بودن پدرت ، مرا در باره تو فریفت و پنداشتم که تو نیز روش او را دنبال می کنی و راه او را می پویی ؛ امّا اکنون ، آن گونه که از تو به من خبر رسیده است ، می بینم که پیروی از هوسَت را رها نمی کنی و برای آخرتت ، توشه ای بر جای نمی گذاری ، دنیایت را به قیمتِ ویران کردن آخرتت آباد می سازی و با خویشاوندانت ، به قیمت بُریدن از دینت ، پیوند برقرار می کنی . اگر آنچه در باره تو به من رسیده است ، راست باشد ، هر آینه ، شتر همسرت (/ خانواده ات) و دوالِ پایْ افزارت ، باارزش تر از تو خواهند بود . (1) کسی که چنین باشد ، دیگر شایسته نیست که به وسیله او رخنه ای بسته (/ مرزی پاسداری) شود ، یا کاری انجام گیرد ، یا مقام و منزلتش بالا رود ، یا در امانتی شریکش کنند ، یا بر مالیاتی امین قرار داده شود . پس به محض دریافت این نامه ام ، به سوی من بیا ، به خواستِ خدا!

ی شرابخوارپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس بداند که کسی شرابخوار است و [با این حال] به او امانتی بسپارد ، خداوند ، ضامن او نیست . او را نه مزدی می دهد ، و نه عوضی [برای مال از دست رفته اش] .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس پس از آن که خداوند عز و جل شراب را از زبان من حرام گردانید ، باز شرابخواری کند ، شایسته نیست که اگر خواستگاری کرد ، به او زن دهند ، یا اگر میانجیگری کرد ، میانجیگری اش پذیرفته شود ، یا هر گاه سخن گفت ، راستگو شمرده شود ، یا امانتی به او سپرده شود . و هر کس بداند که او شرابخوار است و با این حال به وی امانتی بسپارد ، خداوند عز و جل ضامن او نیست ، و او را نه مزدی باشد ، و نه جای گزینی .

.

1- .شتر خانواده ات و پای افزارت با ارزش تر از توست ... ، ضرب المثلی است برای تحقیر .

ص: 486

الإمام الصادق علیه السلام :لا تَأتَمِن شارِبَ الخَمرِ ، فَإِنَّ اللّهَ عز و جل یَقولُ فی کتابِهِ : «وَلَا تُؤْتُواْ السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ» . (1) فَأَیُّ سَفیهٍ أسفَهُ مِن شارِبِ الخَمرِ؟ إنَّ شارِبَ الخَمرِ لا یُزَوَّجُ إذا خَطَبَ ، ولا یُشَفَّعُ إذا شَفَعَ ، ولا یُؤتَمَنُ عَلی أمانَهٍ ، فَمَنِ ائتَمَنَهُ عَلی أمانَهٍ فَاستَهلَکَها ، لَم یَکُن لِلَّذِی ائتَمَنَهُ عَلَی اللّهِ أن یَأجُرَهُ ، ولا یُخلِفَ عَلَیهِ . (2)

ک النَّمّامُالإمام علیّ علیه السلام :لا تَجتَمِعُ أمانَهٌ ونَمیمَهٌ . (3)

ل مَن فیهِ تِلکَ الخِصالُالإمام علیّ علیه السلام :سِتَّهٌ لا یَأمَنهُم مُسلِمٌ : الیَهودِیُّ ، وَالنَّصرانِیُّ ، وَالمَجوسِیُّ ، وشارِبُ الخَمرِ ، وصاحِبُ الشِّطرَنجِ وَالمُتَلَهّی بِاُمِّهِ (4) . (5)

.

1- .النساء : 5 .
2- .الکافی : ج 5 ص 299 ح 1 عن حریز ، الخرائج والجرائح : ج 1 ص 279 ح 11 نحوه ، بحار الأنوار : ج 47 ص 268 ح 38 وراجع : تفسیر القمّی¨ : ج 1 ص131 .
3- .غرر الحکم : ج 6 ص 372 ح 10581 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 533 ح 9718 .
4- .فی المصدر : قال ابن دکین : فسألته عن المتلهی بأمه، قال: الذی یقول: اُمّی زانیه إن لم أفعل کذا وکذا .
5- .تاریخ بغداد : ج 9 ص 452 الرقم 5084 عن عبد اللّه بن دکین عن الإمام الصادق عن أبیه عن جده علیهم السلام .

ص: 487



ک - سخن چین
ل - کسی که این خصلت ها در اوست
امام صادق علیه السلام :به شرابخوار ، امانت مسپار ؛ زیرا خداوند عز و جل در کتابش می فرماید : «و اموال خود را به نادانان مسپارید» . چه نادانی نادان تر از شرابخوار؟ شرابخوار ، اگر خواستگاری کرد ، نباید به او زن داد ، و اگر شفاعت کرد، شفاعتش پذیرفته نیست . امانت را نباید به او سپرد ، و هر کس امانتی را به او بسپارد و او آن را از میان ببرد ، خداوند ، نه به امانت گزار پاداشی می دهد ، و نه جایگزینی.

ک سخن چینامام علی علیه السلام :امانتداری و سخن چینی با هم گِرد نمی آیند .

ل کسی که این خصلت ها در اوستامام علی علیه السلام :شش گروه اند که مسلمان ، نباید آنها را امین بدارد : یهودی ، نصرانی ، مجوسی ، شرابخوار ، شطرنج باز ، و بازی کننده با مادرش . (1)

.

1- .در مأخذ (تاریخ بغداد) آمده است : ابن دکّین گفت : از امام علیه السلام پرسیدم : بازی کننده با مادرش ، چه کسی است ؟ فرمود : «کسی که می گوید : مادرم زناکار است (مادرْ قَحبه باشم) ، اگر چنین و چنان نکنم !» .

ص: 488

الإمام الباقر علیه السلام :مَن عَرَفَ مِن عَبدٍ مِن عَبیدِ اللّهِ کَذِبا إذا حَدَّثَ ، وخُلفاً إذا وَعَدَ ، وخِیانَهً إذَا اؤتُمِنَ ، ثُمَّ ائتَمَنَهُ عَلی أمانَهٍ ، کانَ حَقّا عَلَی اللّهِ تَعالی أن یَبتَلِیَهُ فیها ، ثُمَّ لا یُخلِفَ عَلَیهِ ، ولا یَأجُرَهُ . (1)

.

1- .الکافی : ج 5 ص 299 ح 5 ، الاختصاص : ص 225 کلاهما عن أبی حمزه ، تهذیب الأحکام : ج 7 ص 232 ح 1012 عن أبی جمیله نحوه ، بحار الأنوار : ج103 ص 85 ح 14 .

ص: 489

امام باقر علیه السلام :هر کس بنده ای از بندگان خدا را بشناسد که هر گاه سخن می گوید ، دروغ می گوید ، و هرگاه وعده می دهد ، به آن عمل نمی کند ، و هرگاه به او امانتی می سپارند ، خیانت می کند ، و با این حال به او امانتی بسپارد ، بر خداست که او را در آن امانت ، دچار دردِ سر کند (یعنی امانتش از بین برود) . سپس ، نه برای آن به او عوضی دهد ، و نه مزدی .

.


ص: 490

. .


ص: 491



22 . امنیّت

اشاره

22 . امنیّتدرآمدفصل یکم : جایگاه امنیّت در نظام اسلامیفصل دوم : خطرناک ترین آسیب های امنیّتفصل سوم : سیاست های امنیّتی امام علی علیه السلام

.


ص: 492

. .


ص: 493



درآمد

امنیّت ، در لغت

درآمدامنیّت ، در لغتواژه «اَمْن» ، مصدر است و در اصل ، دلالت بر دو معنای نزدیک به هم دارد : یکی آرامشِ دل ، و دیگری تصدیق ؛ زیرا انسان ، چیزی را تصدیق می کند و گواهی می نماید که نسبت به آن ، اطمینان دارد و دلش آرام است ، ابن فارس ، در این باره می گوید : الهمزه والمیم والنون أصلان متقاربان : أحدهما الأمانه الّتی هی ضدّ الخیانه ، ومعناها سکون القلب ، والآخر التصدیق والمعنیان کما قلنا متدانیان ... رجل اُمَنَه إذا کان یأمنه الناس ولا یخافون غائلته . (1) همزه و میم و نون ، دو اصل [معناییِ] متقارب دارند : یکی امانت که ضدّ خیانت و به معنای آرامشِ دل است ، و دیگری گواهی دادن . و دو معنا ، همان گونه که گفتیم ، به هم نزدیک اند... به شخصی «رجلٌ اُمَنَه» گفته می شود که مردم از او در امان باشند و از شرّ و گزند او بیمی نداشته باشند . راغب در المفردات می نویسد : أصل الأمن طمأنینه النفس وزوال الخوف ، والأمن والأمانه والأمان فی الأصل مصادر . (2)

.

1- .. معجم مقاییس اللغه : ج 1 ص 134 .
2- .. مفردات ألفاظ القرآن : ص 90 .

ص: 494



امنیّت ، در قرآن و حدیث

1 . جایگاه امنیّت در نظام اسلامی

معنای «أمْن» ، آرامش خاطر و رفع نگرانی است. امن و امانت و امان، در اصل مصدر هستند. امّا در این جا مطلقِ امنیت ، موضوع سخن نیست ؛ بلکه یکی از مصادیق معنای نخست آن ، یعنی امنیت اجتماعی ، مورد بررسی قرار می گیرد .

امنیّت ، در قرآن و حدیثدر قرآن و احادیث اسلامی ، کلمه «أمن» و مشتقات آن ، در معانی مختلفی به کار رفته است ، مانند : امانت ، (1) ایمان ، (2) امنیت در برابر خطرهایی که در جهان پس از مرگ ، انسان را تهدید می نماید (3) و امنیت در مقابل خطرهایی که آرامش اجتماعی انسان را تهدید می کند . (4) همان طور که اشاره شد ، در این جا تنها متونی ارائه می گردند که مرتبط با امنیت اجتماعی اند . پیش از آن ، توجّه خوانندگان گرامی را به چند نکته جلب می کنیم :

1 . جایگاه امنیّت ، در نظام اسلامیاز منظر متون اسلامی ، امنیت اجتماعی ، یکی از بزرگ ترین و گواراترین نعمت های الهی است که با نعمت تن درستی و سلامت برابری می کند ، همه مردم به آن نیاز دارند و بدون آن ، شادی در زندگی بی مفهوم است ؛ ولی با این همه ، کمتر کسی قدر این نعمت بزرگ را می داند : نِعمَتانِ مَکفورَتانِ : الأَمنُ وَالعافِیَهُ . (5) دو نعمت اند که ناسپاسی می شوند: امنیت و سلامت .

.

1- .. ر . ک : ص 323 (امانت / درآمد / امانت ، در لغت) .
2- .. ر . ک : همین دانش نامه : ج 8 ص 8 (ایمان / درآمد / ایمان ، در لغت) .
3- .. مقصود ، امنیت از عذاب الهی است که در آیات و روایات فراوانی به آن اشاره شده است .
4- .. ر . ک : ص 525 (امنیّت / فصل دوم : خطرناک ترینِ آسیب های امنیت) .
5- .. ر . ک : ص 500 ح 4 .

ص: 495



2 . سرزمین نمونه در امنیّت

در مقابل ، نبودِ امنیت ، یکی از سخت ترین مجازات های الهی است . زندگی برای مردمی که امنیت ندارند ، لذّتبخش نیست و معیار ارزش وطن ، میزان برخورداری آن از امنیت است ؛ بلکه چنان است که از امام علی علیه السلام روایت شده است : شَرُّ الأوطانِ ما لَم یَأمَن فیهِ القُطّانُ . (1) بدترین وطن، جایی است که ساکنانش در آن، در امان نباشند.

2 . سرزمین نمونه در امنیّتاهمّیت امنیت اجتماعی در اسلام ، تا آن جاست که مرکز طلوع خورشید تابناک این آیین آسمانی ، یعنی مکّه ، «البلد الأمین (شهر امن)» نامیده شده و مقرّرات شدیدی برای اجتناب از هرگونه نزاع ، کشمکش و جنگ و خونریزی در این سرزمین مقدّس ، وضع شده است ، (2) به گونه ای که نه تنها انسان ها باید در آن از امنیت مطلق برخوردار باشند ، بلکه حیوانات ، پرندگان و گیاهان نیز در امن و امان هستند و کسی حقّ ندارد که کمترین مزاحمت را برای آنها ایجاد کند . می توان گفت که ارزش بودن مطلقِ امنیت در مکّه ، در واقع برای ارائه شهر نمونه اسلامی است و مسئولان نظام اسلامی ، باید تلاش کنند تا دیگر بلاد اسلامی را از امنیت لازم ، برخوردار نمایند ، چنان که در دوران حکومت امام مهدی علیه السلام امنیتِ مطلق ، جهان را فرا خواهد گرفت . (3)

.

1- .. ر . ک : ص 504 ح 14 .
2- .. برای آگاهی از این مقرّرات ، به منابع فقه ، مراجعه فرمایید .
3- .. ر . ک : ص 519 (امنیّت / فصل یکم / امنیت موعود) .

ص: 496



3 . مسئولیت نظام اسلامی در برقراری امنیّت

4 . خطرناک ترین تهدیدهای امنیّتی

3 . مسئولیت نظام اسلامی در برقراری امنیّتنکته دیگری که اهمّیت امنیت اجتماعی را در اسلام ، نشان می دهد ، مرتبط کردن آن با فلسفه رسالت و امامت در روایات اسلامی است ؛ چنان که پیامبر خدا ، در پاسخ به سؤال از فلسفه رسالت خود می فرماید : بأن توصَلَ الأرحامُ وتُحقَنَ الدِّماءُ وتُؤَمَّنَ السُّبُلُ . (1) خویشاوندی پیوند داده شود ، خون ها حفظ شوند و راه ها امن گردند . همچنین ، اشاره به حفظ و صیانت مرزهای بلاد اسلامی ، و ایجاد امنیت برای ستم دیدگان ، در تبیین حکمت زمامداریِ امامانِ اهل بیت علیهم السلام در روایات ایشان ، حاکی از مسئولیت سنگین حاکمان اسلامی در برقراری امنیت اجتماعی است . (2)

4 . خطرناک ترین تهدیدهای امنیّتیاز نظر قرآن و احادیث اسلامی ، مهم ترین خطرهایی که امنیت جامعه بشر را تهدید می کنند ، عبارت اند از : اختلافات سیاسی و اجتماعی ، تجاوز به حقوق دیگران ، و ناسپاسیِ نعمت های الهی . و این ، درس بزرگی است برای حکومت ها که تنها با تکیه بر قدرت اطّلاعاتی و نظامی ، نمی توان امنیت جامعه را تأمین کرد . دولت مردانی که بخواهند جامعه آنها از امنیت کامل برخوردار باشد ، باید تلاش کنند از اختلافات داخلی و خارجی بکاهند ، عدل و انصاف را بگسترند و مردم را به سپاس گذاری از نعمت های الهی ، تشویق نمایند ؛ چرا که هر چه اختلافات و تجاوز به حقوق دیگران ، کمتر ، و سپاس گزاری از نعمت های الهی بیشتر باشد ، جامعه از امنیت و آرامش افزون تری برخوردار خواهد بود .

.

1- .. ر . ک : ص 506 ح 17 .
2- .. ر . ک : ص 505 (امنیّت / فصل یکم / مسئولیّت فرمان روایان در امنیّت کشور) .

ص: 497



5 . سیاست های امنیّتی امام علی علیه السلام

5 . سیاست های امنیّتی امام علی علیه السلامیکی از مسائل بسیار مهم در باب امنیت اجتماعی ، سیاست های امنیتی از نگاه اسلام است . این سیاست ها ، در ابواب مختلف این دانش نامه (مانند : جهاد ، صلح ، جنگ ، تجسّس ، عفو ، تعذیب و عداوت) ، به تفصیل ، مورد بررسی قرار خواهند گرفت . از این رو ، در این جا تنها به محورهای اصلی سیاست های امنیتی اسلام ، اشاره می کنیم . برای دستیابی به این منظور ، نگاهی گذرا به سیاست های امنیتی امام علی علیه السلام خواهیم افکند . این سیاست ها به طور خلاصه ، عبارت اند از : الف برنامه ریزی برای دستیابی به اطّلاعات و شناخت های لازم از تهدیدهای امنیتی و عوامل آنها ؛ ب برخورداری از ابزارها و امکانات بازدارنده دشمن ؛ ج تقویت مادّی و معنوی نیروهای مسلّح ؛ د برنامه ریزی برای تبدیل تهدیدهای امنیتی به فرصت ؛ ه اجتناب از درگیری بدون ضرورت با دشمنان ؛ و هوشیاری در برابر توطئه هایی که امنیت جامعه را تهدید می کنند ؛ ز رعایت ارزش های اخلاقی در کشف توطئه های ضدّ امنیتی و برخورد با عوامل آنها ؛ ح برخورد قاطع و ریشه ای با عوامل و آفات تهدید کننده امنیت اجتماعی .

.


ص: 498

الفصل الأوّل : موقع الأمن فی النظام الإسلامی1 / 1الأَمنُ نِعمَهٌ عَظیمَهٌالکتاب«وَ جَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًی ظَاهِرَهً وَ قَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُواْ فِیهَا لَیَالِیَ وَ أَیَّامًا ءَامِنِینَ» . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی قَولِهِ تَعالی : «ثُمَّ لَتُسْئلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» (2) :الأَمنُ وَالصِّحَّهُ . (3)

تفسیر القمّی فی قَولِهِ تَعالی : «وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَهٌ یَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ یَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِکَ قُلْ کُلٌّ مِّنْ عِندِ اللَّهِ» (4) :عَنِ الصّادِقینَ علیهم السلام أنَّهُم قالوا : الحَسَناتُ فی کِتابِ اللّهِ عَلی وَجهَینِ ، وَالسَّیِّئاتُ عَلی وَجهَینِ ، فَمِنَ الحَسَناتِ الَّتی ذَکَرَهَا اللّهُ : الصِّحَّهُ وَالسَّلامَهُ وَالأَمنُ وَالسَّعَهُ وَالرِّزقُ ، وقَد سَمّاهَا اللّهُ حَسَناتٍ ، «وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ» یَعنی بِالسَّیِّئَهِ هاهُنا : المَرَضَ وَالخَوفَ وَالجوعَ وَالشِّدَّهَ . (5)

.

1- .سبأ : 18 .
2- .التکاثر : 8 .
3- .تاریخ أصبهان: ج 2 ص 145 الرقم 1322، تفسیر ابن کثیر: ج 8 ص 497 کلاهما عن عبداللّه بن مسعود؛ مجمع البیان: ج 10 ص 812 عن عبداللّه بن مسعود من دون إسناد إلی أحد من أهل البیت علیهم السلام ، المناقب لابن شهرآشوب: ج2 ص153 عن الإمام الباقر علیه السلام بزیاده «وولایه علی بن أبی طالب» فی آخره، إرشاد القلوب: ص 37 عن الإمام علی علیه السلام بزیاده «القوه والعافیه» فی آخره، بحار الأنوار: ج 24 ص 54 ح 14.
4- .النساء: 78.
5- .تفسیر القمّی: ج 1 ص 144، بحار الأنوار: ج 5 ص 202 ح 27.

ص: 499
.